
شرکت دل از کجا شروع شد؟
برای شناختن شرکت دل و اینکه دل چگونه کار خود را شروع کرد، بهتر است به سراغ بنیانگذار دل یعنی مایکل دل (Micheal Dell) برویم.
مایکل دل در ۲۳ فوریه سال ۱۹۶۵ متولد شد. پدر و مادر او یهودیهای آلمانی بودند. پدر مایکل دل یک ارتودنتیست بود. نام خانوادگی اصلی پدر او دیل (Dale) بود که پس از مهاجرت آنها به آمریکا به دل (Dell) ترجمه شد.
از آنسو مادر او لورین شارلوت (Lorraine Charlotte) یک معاملهگر سهام بود و احتمالا هم رمز و راز داشتن یک کسبوکار موفق و نبوغ مایکل در این حوزه از مادرش به او رسیده بود؛ زیرا مایکل دل از همان کودکی یک مغز اقتصادی شگرف داشت.
مایکل در مدرسه ابتدای هرود (Herod Elementary School) در هیوستون (Houston) درس میخواند؛ اما چون دوست داشت هر چه زودتر به کسبوکار بپردازد، در همان سن هشتسالگی در امتحان معادلسازی دبیرستان شرکت کرد.
مایکل دل زمانی که در مدرسه بود بهصورت پارهوقت کار میکرد اما برخلاف کودکان دیگر درآمد اندک خود را صرف خریدهای لحظهای نکرد. بلکه همان پول اندک را در بازار سهام و فلزات گرانبها مثل طلا سرمایهگذاری کرد.
مایکل دل در سنت هفتسالگی اولین ماشینحساب خود را خرید و در همان زمان با یک مرکز تلهپرینتر (Teleprinter) آشنا شد.
او در ۱۲ سالگی به کار ظرفشویی در یک رستوران مشغول شد اما پس از مدت کمی ارتقا یافت و سر گارسون شد. دل در ۱۵ سالگی یک کامپیوتر اپل ۲ خرید و مشخصا اولین کاری که کرد این بود که آن را باز کرد تا ببیند چگونه کار میکند.
از کودکی نابغه تا یک کارآفرین موفق
اما بخش جذاب ماجرا از دبیرستان مموریال (Memorial High School) در هیوستن شروع میشود. دل وقتی در این مدرسه بود، اشتراک روزنامه هیوستون پست (Houston Post) را میفروخت.
یکی از کارهایی که در آن زمان برای افزایش تعداد مشترکین روزنامه انجام میشد این بود که فروشندگان یکبهیک به خانهها زنگ میزدند و از آنها میخواستند که اشتراک روزنامه آنها را بخرند اما دل بهراحتی متوجه شد که این سیستم چندان بهینه نیست. در نتیجه او به دنبال راه دیگری رفت.
راه دیگری او باعث شد که دل بتواند افراد را بهصورت هدفگذاری شده دعوت کند تا احتمال خرید آنها بیشتر شود. در این دعوتهای هدفگذاری شده، مایکل بهجای اینکه به سراغ همه خانوادهها و ساکنین منطقه خود برود، سراغ خانوادههایی رفت که بهتازگی به منطقه و محله آنها آمده بودند زیرا احتمال اینکه این خانوادهها بخواهند اشتراک یک روزنامه محلی را برای اطلاع از اخبار داشته باشند، بیشتر از بقیه بود. با همین کار مایکل دل در یک تابستان توانست ۱۸ هزار دلار درآمد کسب کند.
مایکل دل در زمان دانشگاه، وقت آزاد خود را به تعمیر و ارتقای کامپیوترهای دیگران در خانه خود میگذارند. زمانی زیادی طول نکشید که متوجه شد او یک کسبوکار موفق راهاندازی کرده است.مایکل دل از این کسبوکار خود ۲۰۰ هزار دلار درآمد کسب کرد و به همین دلیل در ۱۹ سالگی از دانشگاه تگزاس که در آن درس میخواند انصراف داد تا کسبوکار خود را رونق بخشد.
مایکل دل در سال ۱۹۸۴ شرکت خود را با نام PC’s Limited ثبت کرد و از همان آپارتمان خود به فروش کامپیوتر پرداخت.
کامپیوترهای ارزان و انعطافپذیر
مسئله اینجاست که وقتی دل میخواست کامپیوترهای سفارشی بسازد و قطعات درخواستی آنها را روی کامپیوترهای خود ارائه دهد، باید سختافزارهای کامپیوتر را بهگونهای میساخت که اولازهمه با هم سازگار بودند و از آنسو بهراحتی میشد که آنها را با سختافزاری دیگر عوض کرد.
چنین کاری با کامپیوترهایی که اپل میساخت ممکن نبود؛ زیرا هم تعویض کردن قطعات برای آن سخت بود و هم شرکت دیگری وجود نداشت که برای اپل سختافزار بسازد.
مشخصا این اقدام به شخصیسازی دل باعث شد استانداردهای ارتباط مهمی مثل پورتهای IDE، ساتا (SATA)، نسخههای گوناگون PCI، پورتهای انتقال توان مثل ATX و دیگر استانداردهای مربوط به سیپییو و چیپستها ساخته شود.
بااینکه این پورتها و ابزارهای به علت اینکه اینتل سازنده پردازنده مرکزی بود توسط اینتل معرفی شدند، اما نمیتوان در این میان نقش دل را در این رخدادها نادیده گرفت. رخدادهایی که باعث شد داشتن یک کامپیوتر شخصیسازیشده و بهینه، به چیزی معمولی بدل شود.
کسبوکار موفق شرکت دل
مایکل دل توانست در سال اول فعالیت خود ۶ میلیون دلار کامپیوتر بفروشد. این میزان فروش بیش از هر چیز دیگری این نکته را ثابت کرد که مدل تجاری مایکل دل کار میکند.
همین روش فروش مستقیم و قیمتهای پایین کامپیوترهای PC’s Limited، این شرکت را به یکی از بزرگترین و سریعترین شرکتهای تولیدکننده کامپیوتر تبدیل کرد. رشد بالای آن همراه با خدمات ارزان آن، دل را بهسرعت به یکی از غولهای صنعت کامپیوتر بدل کرد.
در سال ۱۹۸۷ که مایکل دل ۲۲ سال داشت و مدیرعامل شرکت خود بود، نام شرکت را از PC’s Limited به Dell Computers تغییر داد. پس از آن شرکت دل فقط در همین یک سال تا ۱۹۸۸، توانست ۱۶۰ میلیون دلار فروش داشته باشد. کسبوکاری که روزی برای مایکل دل صرفا یک تفریح و سرگرمی بود و بهواسطه هوش تجاری و روش فروش مستقیم به یک غول تبدیل شده بود، حالا منابع بیشتری برای گسترش و ارائه خدمات گستردهتر داشت.
اما مدل تجاری دل منتقدانی هم داشت. عمدهترین ایرادی که منتقدان این مدل تجاری به دل وارد میکردند این بود که چنین روشی بهخصوص همین شخصیسازی محصولات، چندان برای مشتریان تجاری و بزرگ کاربرد ندارد.
یعنی نمیتوان با همین روش مثلا همه کامپیوترهای موردنیاز یک سازمان بزرگ یا یک شرکت نفتی را تامین کرد.
از آنجایی هم که این مشتریان بزرگ مهمترین مشتریان بودند و میتوانستند رشد و فروش یک شرکت را تضمین کنند، در نتیجه این نقد وجود داشت که با این روش تجاری چندان نمیتوان رشد کرد.
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.